مرد آسمانی مدینه که وارث علوم رسالت بود
مرد آسمانی مدینه که وارث علوم رسالت بود
مردم را با غیر زبان خود به مذهب خویش دعوت کنید، تا پارسایى و سخت کوشى در عمل و عبادت و خوبى را از شما ببینند؛ زیرا اینها، خود بهترین مبلّغند.
حجت الاسلام علی رفیعی، استاد سطوح عالی حوزه در گفتگو با خبرنگار قرآن و معارف خبرگزاری شبستان ضمن تبیین ابعاد مختلف فعالیت های تبلیغی امام صادق (ع) گفت: شیوه تبلیغ امام صادق (ع) دارای چند جنبه است که نخستین جنبه آن رفتار عملی حضرت است.
حضرت در حدیثی که در اصول کافی جلد 2 صفحه 105 نقل شده می فرمایند: کونوا دُعاةً لِلنّاسِ بِغَیرِ ألسِنَتِکُم ، لِیَرَوا مِنکُمُ الوَرَعَ وَالاِجتِهادَ وَالصَّلاةَ وَالخَیرَ ، فَإِنَّ ذلِکَ داعِیَةٌ : مردم را با غیر زبان خود [به مذهب خویش] دعوت کنید، تا پارسایى و سخت کوشى [در عمل و عبادت] و نماز و خوبى را از شما ببینند؛ زیرا اینها، خود [بهترین] مبلّغند.
عالی ترین و موثرترین روش تبلیغ، اخلاق و رفتار توأم با عمل است و همین ویژگی امام صادق (ع) موجب جذب حداکثری مردم می شد. نمونه بارز آن را نیز می توان در انفاق به فقرا، عطا و بخشش های پنهانی و یاری رساندن به مستمندان بنی ساعده مشاهده کرد.
وی افزود: رفتارهایی مانند اعتدال، تواضع، پرهیز از تشریفات، گره گشایی، عفو، گذشت و صبر و شکیبایی از ویژگی های اخلاق عملی آن حضرت بوده است. دومین روش تبلیغی امام صادق (ع) تربیت شاگردان مجرب و کارآزموده مانند ابان ابن تغلب، ابو بصیر، محمد بن مسلم بن ریاح، جابر بن یزید جوفی، ابوحمزه ثمالی و هشام بن حکم بود.
این کارشناس دینی در بیان آثار تبلیغی و فعالیت های شاگردان امام صادق (ع) در جامعه خاطرنشان کرد: در رابطه با فعالیت های «ابان ابن تغلب» در کتاب «جامعه الرواه» جلد یک صفحه 9 آمده است که وی هرگاه وارد مدینه می شد مردم برای شنیدن احادیث و مسایل فقهی به سویش هجوم می آوردند و جمعیت به قدری زیاد می شد که غیر از ستون مسجد جایی باقی نمی ماند، همچنین هشام بن حکم برای تجارت به شهرها می رفت و در عین حال مردم را ارشاد می کرد. وی از حریم اهل بیت (ع) دفاع کرده و با منکران خدا به مناظره و مباحثه می نشست به گونه ای که کسی قادر به پاسخگویی به او نبود. هشام در علم کلام سابقه زیادی داشت و هنگام بحث و مناظره با توان ویژه ای نظریات و عقاید متکلمان و بزرگان دیگر فرق را که تحت تأثیر افکار یونانی بودند، رد می کرد.
مناظره و بحث با سران مکاتب و مذاهب مختلف آن روز جامعه اسلامی روش تبلیغی دیگری بود که حجت الاسلام رفیعی به آن اشاره کرد و گفت: در کتاب «عوالم العلوم» جلد 20 صفحه 519 آمده است که ابوالعوجاء که دهری مذهب بود خدمت امام رسید در حالی که امام در رابطه با خدا سخن می گفت. وی خود می گوید: « من ازاین فرصت استفاده کرده و سوال کردم که چرا خدا خود را بر آفریدگان خویش آشکار نمی کند؟ و شخصا آنها را به پرستش خود دعوت نمی کند؟ تا حتی دو نظر مخالف نیز در این موضوع وجود نداشته باشد؟ چرا خدا خود را از بندگان پنهان می دارد و پیامبران را می فرستد ؟ در صورتی که اگر خودش می آمد مردم زودتر ایمان می آوردند.»
جعفر بن محمد(ع) در پاسخ به من فرمود: وای بر تو! چگونه کسی که قدرتش را در وجود خودت به تو نشان داده بر تو پوشیده مانده است، تو نبودی و او به تو وجود دارد، کوچک بودی تو را بزرگ کرد، ضعیف و ناتوان بودی به تو نیرومندی و توان بخشید. به یاد آور تصمیم و اراده ات را پس از تزلزل! و اندوهت را پس از شادی! و تردید و دودلی ات را پس از تصمیم و عزم … ابوالعوجاء اعتراف می کند که با این سخنان آنچنان آثار قدرت و خلقت خدا را در وجود خود متجلی دیدم که نمی توانم آن را انکار کنم.
حجت الاسلام رفیعی در ادامه به مناظرات حضرت صادق (ع) با ابوحنیفه و معتزله اشاره کرد و افزود: نوع برخورد امام با فرق مختلف مانند مرجئه، قدریه، خوارج و معتزله و راهنمایی آنها به صراط مستقیم از دیگر روش های تبلیغی امام صادق (ع) است. تشویق جامعه به دین از دیگر ابزاری بود که امام برای تبلیغ از آن بهره می جست.
در مراجعه به آموزه های امام صادق(ع) در این زمینه به این فرمایش از حضرت می رسیم که می فرماید: « ریشه هر فردی دین و تقوای اوست! مردم همه همانند یکدیگر فرزندان آدم هستند و این برابری فطری در فرزندان آدم ریشه دارد.» همچنین فرمودند: 10 چیز در دنیا پسندیده است از جمله راستی با مردم، امانت داری، پیوند و ارتباط با خویشاوندان، میهمان نوازی، پاداش دادن به نیکی ها و غذا دادن به مستمندان و ….
وی خاطرنشان کرد: حضرت جعفر صادق (ع) به صورت های مختلفی مردم را به جهاد تشویق می کرد و تنها به آموزش اکتفا نمی فرمود ، امام صادق (ع) معتقد بود هواداری از ستمکاران اهل ستم را نیرومند ساخته و جهاد همراه با دادگران اسلام را استوار می گرداند. روزی برخی خدمت حضرت عرض کردند ما دعا می کنیم ولی اجابت نمی شود امام در پاسخ فرمودند زیرا شما کسی می خوانید که او را نمی شناسید. خداشناسی زندگی را پاکیزه می سازد و میان « دعا و استجابت » و « امید و رضایت» پیوند نزدیکی برقرار است.
این استاد سطوح عالی حوزه یکی از شیوه های نوین در تربیت امروز را موضوع « تلقین به خویشتن» برشمرد و گفت: دعا نیز یکی از شیوه های تربیتی است چرا که در آن تلقین به امید و توجه به خدا و تلاش برای خوشنودی خدا وجود دارد.
وی افزود: استفاده از برنامه های اقتصادی برای تبلیغ نیز از منظر امام صادق (ع) دور نماند، اگر تمدن غرب تنها این اواخر دریافته است که «کار» نخستین ابزار تولید است، وحی آسمانی سالیان پیش آن را اعلام کرده است، کار بازرگانی و صنعتی میراث پیامبران است آنچنان که امام صادق (ع) بیل به دست می گرفت و در باغستان خود کار می کرد و می فرمود: دوست دارم برای به دست آوردن روزی از تابش آفتاب به رنج افتم.
وصیت های خوانده نشده از امام صادق(ع)
به مناسبت سالروز شهادت رییس مذهب شیعه امام صادق (ع) برخی از وصیتهای آن حضرت برای یارانش در ادامه ذکر میگردد :
وصيت امام به زيد شحام:
زيد شحام مى گويد: ابوعبدالله (ع) به من فرمود: به همه کسانى که به نظر تو، مطيع ما هستند و از ما حرف میشنوند، سلام برسان.
من همه شما را به تقواى الهى و ورع دينى فرا مىخوانم، و اينکه براى خدا کوشش کنيد، راستگو باشيد، اداى امانت کنيد و سجدههاى طولانى داشته باشيد و براى همسايگان خوبى باشيد که محمد(ص) ، با اين تعاليم و آموزشها آمده است.
امانت و وديعه اشخاصى را که شما را امين شناختهاند و چيزى را به شما سپردهاند، چه نيکوکار باشند يا بدکار، به ايشان سالم پس دهيد؛ زيرا رسول الله صوات الله عليه دستور دادند که حتى نخ و سوزن هم تحويل شود.
و به خويشاوندان و اقوام خود صله و احسان کنيد و بر جنازه آنان و در تشييع شان شرکت نمائيد و بيمارانشان را عيادت کنيد و حقوق ايشان را ادا نمائيد؛ چون اگر يکى از شما (چنين رفتار کند و) در دين خويش ورع داشته باشد، راست بگويد، اداى امانت کند و با مردم خوش اخلاق و خوشرفتار باشد، گفته میشود: اين جعفرى است و من خوشحال ميشوم و از اين وضع دلشاد میگردم و گفته میشود: اينگونه است ادب و تربيت جعفر، اما اگر جز اين باشيد، گرفتارى و ننگ و عار شما بر من است و گفته مىشود: اينگونه است تعليم و تربيت جعفر؟
به خدا سوگند، حديث کرد مرا پدرم که مردى در ميان قبيله اى از شيعيان على (ع) شمرده میشود که وارسته ترين، امانتدارترين، راستگوترين، و درزمينه قضاوت، عادلترين آنان باشد و وقتى از افراد قبيله راجع به او سؤال شود که او چگونه مردى است، پاسخ دهند: چه کسى همانند اوست؟ راستى که او امينترين و صادقترين ماست.
۲. وصيت امام به مؤمن الطاق:
اى پسر نعمان! از مراء و لجبازى دور باشد که عمل تو را تباه میسازد و از جدال و کشمکش بپرهيز که تو را هلاک گرداند و از ستيزه جوئيهاى فراوان بپرهيز که تو را از خدا دور مىکند. مردمى در زمان گذشته وجود داشتهاند که سکوت را تمرين مىکردند و شما سخن گفتن و حرف زدن را ياد میگيريد.
جمعى از پيشينيان به قصد عبادت و بندگى، ده سال سکوت مىکردند و خود را بدين وسيله مىآزمودند که اگر دراين آزمايش سرافراز بيرون مىآمدند، خود را اهل تعبد وبندگى میدانستند، والا مى گفتند: من کجا و بندگى خدا کجا؟ مىگفتند: کسى نجات پيدا مىکند که از گناه و لغزش و حرف زشت کاملاً بپرهيزد و سکوت نمايد و در دولت باطل، برآزار و اذيت، شکيبا باشد. اينان برگزيدگان، خالصان و دوستان واقعى خدايند و مؤمنان راستين همينانند. به خدا سوگند، اگر يکى از شما در راه خدا زمينى پر از طلا احسان کند اما به برادر ايمانى خود حسد ورزد، با همين طلاها بدنش داغ خواهد خورد و کيفر خواهد ديد.
اى پسر نعمان! هر کس از او چيزى سؤال شود و با اينکه (اجمالاً) میداند ولى بگويد نمىدانم، بدون شک با مسائل علمى منصفانه برخورد کرده است. و مؤمن در جائى که نشسته است، دچار وسوسه حسد مىشود؛ ليکن وقتى بلند شد و رفت، حسد و کينه هم از بين مىرود.
اى پسر نعمان! اگر مىخواهى دوستى برادر دينى تو برايت خالص باشد با او مزاح نکن؛ لجبازى، فخر فروشى و ستيزه نيز منما. دوستت را از همه اسرار و رازهايت آگاه مساز، بلکه به همان اندازه که اگر دشمن تو آگاه گردد، نتواند ضرر و زيانى به تو بزند؛ چون دوست هم ممکن است روزى دشمن شود.
اى پسر نعمان! بلاغت نه با تيز زبانى و تندگوئى است و نه با پر حرفى بلکه فقط به معنى توجه داشتن و دليل محکم آوردن است.
۳. وصيت امام به حمران بن اعين:
اى حمران! در زندگى خود، به اشخاص پائينتر از خود (در مکنت و دارائى) نظر کن و به مردمى که در توانائى مالى از تو بالاترند نگاه نکن؛ چون در اين صورت است که به قسمت و بهره خود قانع و راضى خواهى بود و بدين وسيله، به بهره بيشترى از سوى پروردگارت دست خواهى يافت.
و بدان که عمل و عبادت اندک ولى دائم و پيوسته که بر مبناى يقين باشد نزد خداوند با ارزشتر از عمل و عبادت زيادى است که براساس يقين نباشد. و بدان که هيچ ورع و تقوائى، برتر از اجتناب از حرامهاى الهى و خوددارى از آزار مؤمنان و غيبت ايشان نيست. و هيچ زندگى اى گواراتر از خوش اخلاقى و هيچ مالى سودمندتر از قناعت به کفاف، و هيچ جهلى مضرتر از عجب و خودپسندى نمىباشد.
۴. وصيت امام به مفضل بن عمر:
تو را و خودم را به تقواى الهى و اطاعت از فرمان او سفارش مىکنم؛ زيرا طاعت، ورع، تواضع براى خدا، آرامش، کوشش، عمل به فرمان الهى، خير خواهى براى رسولان او، تلاش در تحصيل رضاى خداوند، و اجتناب از محرمات الهى همگى از آثار و نتايج تقوى است. بدون ترديد آن کس که تقوى پيشه میسازد، خود را به خواست خدا از آتش برکنار نگاه داشته و به تمام خير دنيا و آخرت دست يافته است. و هر کس ديگران را به رعايت تقوى و داشتن پروا دعوت و توصيه کند، بهترين موعظه و نصيحت را انجام داده است. خداوند در پرتو لطف و مرحمتش ما را از متقيان و پرواپيشگان قرار دهد.
۵. وصيت امام به جميل بن دراج:
بهترين شما ،سخاوتمندان شماست و بدترين شما بخيلان و تنگ نظران شماست. و از عمدهترين کارهاى شايسته، نيکى و احسان به برادران دينى و کوشش در رفع نيازمنديهاى ايشان است که بدين وسيله دماغ شيطان به خاک ماليده مىشود و انسان از شعله آتش محفوظ میماند و وارد بهشت مىشود. اى جميل! اين سخن مرا به ياران و اصحاب نيکوکارت برسان.
جميل پرسيد: فدايت شوم، اصحاب نيکوکار من کيستند؟
امام فرمود: آنان که هم در سختى و هم در رفاه به برادران دينى خود نيکى و احسان میکنند. اى جميل! انجام چنين کارى براى شخص دارا، آسان است.
خداوند عزوجل شخص نادار را در اين زمينه ستوده است آنجا که فرمود: «و يؤثرون على انفسهم و لو کان بهم خصاصة و من يوق شُحّ نفسه فأولئک هم المفلحون».
۶. وصيت امام به معلى بن خنيس:
امام خطاب به معلى موقعى که عازم سفر بود فرمود: اى معلى! تنها از خداوند عزت بخواه که تو را عزيز خواهد کرد.
معلى پرسيد: چگونهاى فرزند رسول خدا ؟
امام فرمود: اى معلى! از خدا بترس، همه چيز از تو خواهد ترسيد. اى معلى! با عطا و بخشش، محبت دوستانت رإ؛صظ به سوى خود جلب کن که خدايتعالى عطا و بخشش را عامل محبت و خوددارى و منع را انگيزه عداوت و دشمنى قرار داده است.
پس اينکه از من چيزى بخواهيد و من آن را به شما بدهم نزد من دوست داشتنىتر از آن است که چيزى از من نخواهيد و من هم چيزى به شما ندهم و در نتيجه نسبت به من احساس کينه و عدوات کنيد. و هر چه خداوند عزوجل به دست من به شما میرساند، در حقيقت، سپاس براى اوست. پس در برابر عطا و بخشش من، سپاسگزار خدا باشيد.
۷. وصيت امام به سفيان ثورى :
سفيان مى گويد: صادق، فرزند صادق يعنى جعفر بن محمد عليهما السلام را ديدار و عرض کردم: اى فرزند رسول الله! مرا توصيه و سفارش بفرمائيد.
امام: اى سفيان! شخص دروغگو مروت و مردانگى، و آدم بيحال دوستى و رفاقت، و انسان حسود راحتى ندارد، و شخص بد اخلاق، به سيادت و آقائى نمىرسد.
سفيان: باز بفرمائيد.
امام: اى سفيان! به خدا اطمينان داشته باش تا مؤمن راستين شوى و به قسمت خدا راضى باش تا بى نياز گردى و با همسايهات به خوبى رفتار کن تا مسلمان شمرده شوى و هرگز با شخص فاجر و نابکار هم صحبت و رفيق مباش که او فجور و زشتکارى به تو ياد مىدهد و هميشه در مسائل زندگى با کسانى که از خدا خشيت دارند، مشورت کن.
سفيان: باز بفرمائيد.
امام :اى سفيان! هر کس خواهان عزت باشد بدون قوم و خويش، و بى نيازى بخواهد بدون مال و دارائى، و طالب شکوه و عظمت باشد بدون سلطنت و حکومت، بايد از چهار چوب ذلت و خوارى معصيت بيرون آيد و به دايره عزت طاعت الهى قدم بگذارد .
يک روز سفيان به امام صادق (ع) عرض کرد: از حضورتان نمىروم مگر آنکه مرا حديث بفرمائيد.
امام فرمود: من براى تو حديث بازگو میکنم، ولى زيادى حديث تو را سود نمىبخشد.
اى سفيان! هرگاه خداوند نعمتى به تو عطا کرد و تو دوست داشتى که آن نعمت براى تو پايدار بماند، پس فراوان حمد و سپاس خدا را به جاى آور که خداوند عزوجل در قرآن مىفرمايد: «لان شکرتم لازيدنّکم» (اگر سپاس گوئيد بر (نعمت) شما میافزائيم). و{ ابراهيم ۷}
اگر روزى تو اندک شد و دير به تو رسيد، زياد استغفار کن که در قرآن مىفرمايد: استغفروا ربکم انه کان غفاراً يرسل السماء عليکم مدراراً و يمددکم بأموال و بنين و يجعل لکم جنات و يجعل لکم أنهاراً . (از خداوند طلب مغفرت کنيد که او{ البقره ۱۷۱} بسيار عفو کننده است. آسمان را براى شما مىباراند و شما را با دارائيها و فرزندان کمک و يارى مىکند و براى شما باغها و بهشتها قرار مىدهد و رودها و چشمهها جارى مىسازد).
اى سفيان! هرگاه از دست سلطان و جبارى محزون و دلگير شدى زياد «لاحول ولا قوة الا بالله» بگو که آن کليد فرج و گشايش و گنجى از گنجهاى بهشتى است .
سفيان پس از شنيدن اين نصايح و وصيتها با حرکات دستش مى گفت سه سفارش و چه سفارشهائى !
۱- اصول کافى، ج ۲، ص .۶۳۶
۲- روضه کافى، ص .۲۸۸
۳- روضه کافى، ص .۲۴۴
۴- بصائر الدرجات،ص .۵۲۶
۵- الحشر /.۹ خصال، ص .۹۶
۶- مجالس شيخ طوسى، مجلس .۱۱
۷- بحار الانوار، ج ۷۸، ص .۱۹۲
۸- همان کتاب، ص ۲۲۶، حديث .۹۶
بهترین وقت خواب از نگاه اسلام
آیت الله جوادی آملی درباره وقت صحیح خواب و توصیه ائمه اطهار(علیه السلام) به میانه روی در خواب، احادیثی ارزشمند را در کتاب “مفاتیح الحیات” آورده است.
عقیق: آیت الله جوادی آملی در صفحه ۱۹۵ کتاب “مفاتیح الحیات” درباره خواب و وقت آن می آورد که امام باقر (علیه السلام) ميفرمايند: خواب در ابتداي روز مايه ناداني و کودني و خواب قيلوله (خواب كوتاه نيمروز) نعمت و خواب پس از عصر مايه حماقت و ابلهي و خواب ميان مغرب و عشاء مايه محروميت از روزي است.
اميرمؤمنان حضرت علی (علیه السلام) نیز ميفرمايند: خواب ميان مغرب و عشاء و پيش از طلوع خورشيد مايه فقر است.
اما درباب ميانهروي در خواب رسول خدا(صلی الله علیه وآله وسلم) ميفرمايند: خدا سه چيز را دوست دارد: كمگويي، كمخوابي و كمخوری و نيز ميفرمايند: يكي از بدترين چيزهايي كه درباره امتم هراس دارم پرخوابي است. (الجامع الصغير، ج۱، ص۴۹)
امام باقر(علیه السلام) ميفرمايند: چهار چيز است كه مقدار كم آنها هم بسيار است؛ آتش، خواب، بيماري و دشمني. [مقدار كم هر يك از اين چهار چيز را ناچيز نشماريد، بلكه مقدار كم آنها نيز بسيار است و ميتواند منشأ پيامد زياد باشد]. (كتاب الخصال، ص۲۳۸).
امامی که شیعیانش را مایه زینت خود می دانست
کار خوب از هر کسی شایسته است و اگر از تو صادر شود، شایسته تر؛ چون تو به ما انتصاب داری و از پیروان ما هستی!
محمدحسین توانایی، استاد دانشگاه امام صادق (ع) در گفتگو با خبرنگار قرآن و معارف خبرگزاری شبستان ضمن اشاره به دلایل شهرت مذهب شیعه به مذهب جعفری گفت: یکی از دلایل معروف شدن مذهب شیعه به مذهب جعفری آن است که بیشتر معارف دینی شامل اصول دین، احکام فقهی و اصول اخلاقی اسلام از طریق امام صادق (ع) به دست شیعیان و پیروان ایشان رسیده است و شاگردان این امام بزرگوار تاثیر بسزایی در زمینه نشر و گسترش این معارف داشته اند.
وی افزود: در تاریخ قریب به 4 هزار شاگرد برای امام صادق (ع) نام برده شده است از جمله «جابر بن حیان» و «مفضل بن عمر» و حتی کتب و رساله هایی نیز به نام این شاگردان منتشر شده است که شامل معارف و آموزه های دینی است که از امام صادق (ع) آموخته و به دست شیعیان رسانده اند.
استاد دانشگاه امام صادق(ع) خاطرنشان کرد: این امام بزرگوار در زمانی زندگی می کرد که حکومت بنی امیه از بین رفته و مناصب حکومتی به دست خلفای بنی عباس افتاده بود و در فاصله انتقال حکومت، امام فرصتی پیدا کرد تا معارف الهی را تا حد زیادی ترویج و نشر دهد و به همین دلیل به تدریج و به مرور زمان مذهب شیعه به نام مذهب جعفری معروف شد.
توانایی افزود: از مجموعه روایات و احادیثی که به ویژه از امام صادق (ع) نقل شده بدست می آید که شیعه از منظر و نگاه ائمه دارای ویژگی های خاصی است از جمله امام صادق (ع) افرادی را شیعه واقعی می داند که از ایمانی قوی برخوردار بوده و یقینی مستحکم دارند. نقل است که برخی از اصحاب به حضرت صادق (ع) اعتراض می کردند که چرا حکومتی دینی تشکیل نمی دهید و در مقابل خواسته های جور ایستادگی و مقابله نمی کنید ؟
امام (ع) آنها را می آزمود و اموری را از آنها درخواست می کرد که شاید به ظاهر قابل انجام نبود و آنها نیز حاضر به انجام درخواست امام نمی شدند. با وجود اینکه به یقین به دلیل انجام دستور امام معصوم ممکن نبود برای آنها حادثه ای اتفاق افتد و این عدم اطاعت از امام معصوم نشان از ضعف ایمان و یقین آنها داشت.
این کارشناس مسایل دینی آراستگی به فضایل اخلاقی را از دیگر ویژگی هایی برشمرد که امام صادق (ع) آن را برای یک شیعه لازم و ضروری می داند و افزود: شیعه باید باعث زینت پیشوایان و امام خود باشد. چنانکه امام صادق (ع) به صراحت در همین رابطه فرمود: « إنَّکمْ قَدْ نُسِبْتُمْ إلَینا کونُوا لَنا زَیْناً وَ لا تَکونُوا عَلَیْنا شَیْنا » باعث زینت ما باشید نه باعث عیب جویی و مذمت برای ما !
شیعه می بایست به گونه ای عمل کند که هر کس او را مشاهده می کند هم به شخص او به دلیل انتخاب این مذهب تبریک بگوید و هم به موسس آن مذهب.
توانایی در ادامه به نوع برخورد امام با یکی از شیعیان اشاره کرد و گفت: زمانی حضرت می خواستند شیعه ای را که مرتکب اشتباهی شده بود از آن کار نهی کنند. حضرت خطاب به او فرمودند: « انّ الْحَسَنَ مِنْ کُلِّ اَحَدٍ حَسَنٌ و اِنَّهُ مِنْکَ اَحْسَنُ ؛ کار خوب از هر کسی شایسته است، ولی از تو اگر صادر شود، شایسته تر است و اِنَّ القَبیحَ مِن کُلِّ اَحَدٍ قَبیحٌ و اِنَّهُ مِنْکَ اَقبَحُ لِمَکانِکَ مِنّا ؛ و کار زشت نیز از هر کسی ناپسندیده است و از تو اگر سر بزند، ناپسندیده تر است؛ چون تو به ما انتصاب داری و از پیروان ما هستی»
هر گاه دیگران تو را مشاهده کنند می گویند «هذا شیعه جعفر» این شیعه جعفر بن محمد(ع) است. به عبارت دیگر امام می خواست او را متوجه این موضوع سازد که تو با اعمال خود هم به خود و هم به امامی که از او تبعیت می کنی آسیب می زنی.
این استاد دانشگاه امام صادق (ع) خاطرنشان کرد: شیعه واقعی از نظر اعتقادی محکم و استوار است ایمان و توکل او به خداست و از نظر اخلاقی آراسته به فضایل اخلاقی می باشد. اما آخرین توصیه امام (ع) یکی از مهمترین ویژگی های شیعیان اهل بیت را مشخص می کند و آن توصیه به ارتباط با خدا و برپایی نماز در وقت مقرر آن است. امام صادق (ع) به عنوان آخرین توصیه به اصحاب و خویشاوندان خود فرمودند شفاعت ما به کسی که نماز را سبک بشمارد، نمی رسد.
وی در ادامه به دلایل موفقیت حضرت صادق (ع) در مواجهه با فرقه ها و مکاتب انحرافی که در آن زمان در جامعه اسلامی رونق گرفته بود، اشاره کرد و گفت: مباحث و سخنان همه اهل بیت (ع) از جمله امام صادق (ع) که فرصت بیشتری برای نشر معارف دینی داشت از دو ویژگی اساسی برخوردار بود: نخست آنکه این مباحث کاملا عقلانی بوده و با عقل و خرد و منطق انسان سازگار بود و هرگز سخنی نابخردانه و غیرعقلانی از آنها شنیده نشد که اگر چنین اتفاقی رخ می داد مسلما تا به امروز معاندان گوش فلک را از آن کر می کردند. دیگر اینکه سخنان آنها از جمله امام صادق (ع) مستند به کلام وحی بود و برای هر سخن و گفته خود استشهاد به آیات قرآن می کردند.
توانایی افزود: هر کلامی که از ائمه (ع) بیان می شد یا برگرفته از آیات قرآن بود و یا خود به صراحت بیان می کردند که این سخن در کجای قرآن کریم ذکر شده است. بنابراین طبیعی است که فردی که سخنان خردمندانه و منطبق بر وحی بیان می کند می تواند زمینه جذب افراد با ایده ها و اندیشه های مخالف را فراهم کند.
بسیاری از شاگردان امام صادق (ع) از اهل سنت و حتی از سران اهل تسنن بودند مانند ابوحنیفه که خود بارها اعتراف کرد که من دانشمندتر از جعفر بن محمد (ع) سراغ ندارم و تصریح کرد که اگر دو سالی را که از جعفر بن محمد(ع) استفاده کردم نبود، نعمان (اسم ابوحنیفه بوده است) هلاک شده بود. این سخن ابوحنیفه تقریبا شبیه سخنی است که خلیفه دوم نسبت به امیرالمومنین (ع) گفت و هم شیعه و هم سنی این حدیث را به اتفاق روایت کرده اند.
تربیت شاگردان بزرگ از دیگر عوامل موفقیت امام صادق (ع) است که توانایی ضمن اشاره به آن تصریح کرد: امام در بخشی از حیات علمی خود شاگردان بزرگی را تربیت کردند و این شاگردان که خود را با امام (ع) تطبیق داده بودند با اعمال و رفتار خود دین را تبلیغ می کردند و با گفته های ناب خود که توسط کلام حضرت صادق (ع) از سرچشمه وحی دریافت کرده بودند، در مناطق گوناگون پراکنده شده و هر جا که گروه های مختلفی از التقاط های فکری حضور داشتند با اقتدار ورود می کردند. شاگردانی مانند ابوبصیر و مفضل بن عمر که زمینه نشر فرمایشات امام صادق (ع) را فراهم کرده و خود به خود افکار و عقاید دیگران را که در مقابل نور عالم تاب سخنان اهل بیت مانند سایه ای بود در حاشیه قرار می دادند.
بخشنده و مخلص گمنام
ابوجعفر خثعمى - كه يكى از اصحاب امام جعفر صادق عليه السلام است - حكايت كند:
روزى حضرت صادق عليه السلام كيسه اى كه مقدار پنجاه دينار پول در آن بود، تحويل من داد و فرمود: اين ها را تحويل فلان سيّد بنى هاشم بده ؛ و به او نگو توسّط چه كسى ارسال شده است .
خثعمى گويد: هنگامى كه نزد آن شخص تهى دست رسيدم و كيسه پول را تحويل او دادم ، پرسيد: اين پول از طرف چه كسى براى من فرستاده شده است ؟!
و سپس گفت : خداوند جزاى خيرش دهد. صاحب اين كيسه ، هر چند وقت يك بار، مقدار پولى را براى ما مى فرستد و ما زندگى خود را با آن تاءمين و سپرى مى كنيم ؛ وليكن جعفر صادق با آن همه ثروتى كه دارد، توجّهى به ما ندارد و چيزى براى ما نمى فرستد، و هرگز به ياد ما فقراء نيست .
(معناى داشتن اخلاص و رياكار نبودن همين است ، كه انسان نزد خداوند شناخته شود، نه اين كه براى خدا شريك قرار دهد).
أ مالى شيخ طوسى : ج 2، ص 290